جدول جو
جدول جو

معنی پغام په - جستجوی لغت در جدول جو

پغام په
پیغام فرستادن، به دنبال پیغام، از سر پیغام و اشاره، اجابت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ طَ)
که پیغام دهد. که سخنی بر زبان دیگری بثالثی رساند:
وآن غنچه که در خسک نهفته ست
پیغام ده گل شکفته ست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
آنکه پیغام دهد کسی که مطلبی یا خبری بوسیله شخصی بدیگری ابلاغ کند: وان غنچه که در خسک نهفته است پیغام ده گل شکفته است. (نظام)
فرهنگ لغت هوشیار
کنار پرچین، پیرامون پرچین
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که گاوهای بدون گوساله را در محل دیگری نگهداری کند
فرهنگ گویش مازندرانی
پیگیر شدن و در جستجو بودن، مواظب بودن، ایجاد مزاحمت
فرهنگ گویش مازندرانی